پیشینهی تنزیه و تشبیه در آیین ودایی
کهنترین ردپای وحدت وجود
وداها سفرهای است که نظریات گوناگون فرقههای متعدد از آن تغذیه میشود. بعضی معتقدند که به نام کتاب و اثر خاصی نیست، بلکه عنوان نوشتهها و ادبیات کهنی است که در یک دوره طولانی -بیش از دو هزار- سال گسترش داشته
نویسنده: احسان کردی اردکانی
وداها سفرهای است که نظریات گوناگون فرقههای متعدد از آن تغذیه میشود. بعضی معتقدند که به نام کتاب و اثر خاصی نیست، بلکه عنوان نوشتهها و ادبیات کهنی است که در یک دوره طولانی -بیش از دو هزار- سال گسترش داشته است. ادبیات ودایی شامل سمهیتاها، براهمنهها، آرنیکهها و اوپانیشادها است. ودا در لغت از ریشه vid و به معنی علم و دانش و معرفت است و گفتهاند که وداها در بردارنده همه علوم و دانشها است. اوپانیشاد بخش پایانی این ادبیات وداعی است و آن را دانته نیز خواندهاند و گفتهاند که در اوپانیشادها خرد و حکمت به ودایی به اوج خود میرسد. خدا شناسی ودایی کاملاً تشبیهی است و شاید بتوان گفت چنین امری که معقول را به محسوس شبیه کنند خاصه و ویژگی مردمان باستان بوده است. هر چند در وداها بیشتر با تشبیه مواجه ایم لکن گاه سخن از تنزیه نیز سخن به میان میآید. از دید هندوها همه بخشهای چهارگانه ادبیات وداعی همزمان آغاز شده است و از آغاز هستی به همین شکل ظهور یافتهاند و نتیجه تأملات عقلانی و فلسفی نیستند.
بحث خداشناسی وداها و اوپانیشادها یکی دیگر از مباحث این باب است. در وداها با یک نظام دینی منسجم مواجه نیستیم؛ بنابراین ارائه تصویری منسجم و دقیق امکان پذیر نیست. مثلاً در ریگ وداها که مجموعه سرودههایی است. خطاب به خدایان و در ستایش آنها، از یک طرف از خدایان متعدد سخن به میان آمده است و از طرف دیگر از خدای واحد بحث شده است. این موضوع سبب ایجاد دیدگاهها و مکاتب گوناگون شده است از چندگانه پرستی و طبیعت پرستی محض تا پرستش خدای یگانه و وحدت وجود. در بحث صفات و ویژگیهای خدایان ودایی باید متذکر شود که آنچه در بررسی اولیه به نظر میرسد آن است که خدایان ودایی، بیشتر همان عناصر طبیعیاند که الوهیت یافتهاند و در عین یکی بودن با پدیدههای طبیعی از این پدیدهها نیز جدا و قابل تمییزند. این خدایان در ظهور بیشتر انسان گونه و دارای صفاتی تشبیهیاند که مهمترین صفت آنان قدرت است. آنان چون پهلوانان اساطیری تصویر شدهاند که دارای قدرت فوق طبیعیاند. اکثر خدایان پایبند اصول اخلاقی و دارای صفات معنویاند. از آنچه میتوان گفت این است که خدا شناسی ودایی کاملاً تشبیهی است و شاید بتوان گفت چنین امری که معقول را به محسوس شبیه کنند خاصه و ویژگی مردمان باستان بوده است. هر چند در وداها بیشتر با تشبیه مواجه ایم لکن گاه سخن از تنزیه نیز سخن به میان میآید. مثلاً در مندله نخست، کثرت خدایان امری اعتباری و به عنوان اسما و صفات خدای واحد به حساب آمده است. یا مثلاً در سروده 129 مندله دهم آمده از: در آغاز نه وجود بود و نه لا وجود. در فضا بود و نه آسمانی بالای آن ... مرگ و بی مرگی وجود نداشت و تمایزی میان روز و شب نبود. آن یگانه به تنهایی نیست بی نیاز و مستقیم هیچ کس جز او نبود. در این سرود بود فراتر از فراتر از وجود و موجود و مافوق زمان و مکان و ... خوانده شده است.
خداشناسی اوپانیشادها تفاوت محسوسی با خداشناسی ودایی دارد. اوپانیشادها از حقیقت واحدی سخن میگویند که یکی از مهمترین آموزش اوپانیشادها بحث وحدت وجود و وحدت آتمن و برهمن یعنی وحدت روح یا نفس فردی و روح یا نفس کلی است. دانشمندان هندو از این حقیقت متعالی از آن جهت که غیر قابل تغییر و در ماورای این جهان است نام برهمن، و از آن جهت که روح وصف ناپذیر انسان را نیز شامل میشود نام آتمن نهادهاند. در اوپانیشادها برهمن دارای صفات گوناگون است او از یک طرف متعالی و کاملاً منظم و به دور از جهان متغیر است، و از طرف دیگر عین هستی و پدیدههاست. میتوان گفت برهمن دارای دو چهره است؛ برهمن قبل از ظهور و تجلی و معین مقام اطلاق (برهمن نیر گونه یا برهمن غیر کیهانی) و برهمن متصف به صفات و ویژگیهای مختلف (برهمن سگونه یا برهمن کیهانی). درباره ی آتمن (همان حقیقت متعالی بدان اعتبار که روح و وصف ناپذیر انسان را هم در بر میگیرد) نیز صفات گوناگونی در اوپانیشادها آمده است. سریان آتمن در همه هستی یکی از ویژگیهایی است که در چاندگیه اوپانیشادها بدان اشاره شده از:
در حقیقت آتمن زیر است و بالاست. در مغرب است در مشرق است است در شمال است در جنوب است به راستی که آتمن همه این عالم است. همه عالم از آتمن نشأت میگیرد نفس، آب، حیات و حرارت و... تمام چیزها و همه خدایان و همه عوامل در آتمن به هم میرسند. در کتهه اوپانیشادها آمده است: آتمن روح و نفس کیهانی با روح و نفس فردی و با همه آفریدهها یکی است. یکی از مهمترین صفات آتمن صفت خالقیت است و شاید به این دلیل غذا عالی ترین مظهر آتمن دانسته شده است. این خلقت نوعی انبساط آتمن است در سراسر هستی. در پرشنه آمده است: این حیات از آتمن به وجود آمده است همانند شخصی که سایه اش انبساط و گسترش مییابد. دیگر صفات آتمن عبارتند از: مدرک، متفکر و بینایی و شنوا، پروردگار، حیات، روح، مجازات کننده، درخشان، خورشید و....
دویسن معتقد است که آموزه اصلی اوپانیشادها حول محور برهمن و آتمن است. برهمن یعنی آن نیروی ازلی و ابدی که هستی را آفریده است، با آتمن یعنی با آن حقیقتی که درون ماست و ذات ما را تشکیل میدهد یکی است. از دید او هیچ گونه تمایزی بین برهمن و آتمن در اوپانیشادها قدیمی وجود ندارد. تعابیری چون آتمن برهماست؛ برهمن و آتمن در درون ماست؛ هستی برهمن است و آتمن همه هستی است دلالت بر این سخن میکنند و برخی محققین معتقدند که تمایزاتی بین آتمن و برهمن وجود دارد. نظام دینی اوپانیشادها نیز بیشتر توحیدی و وحدت وجودی است در این آثار گرچه از خدایان دیگر سخن به میان آمده است، لکن همه آنها تجلیات خدای واحد است. عبارات او تویی؛ من برهما هستم؛ برهمن و آتمن در درون ماست؛ آتمن همه هستی است و هستی برهمن است نیز بر وحدت وجود اشعار دارد.
در برخی از اوپانیشادها حقیقت مطلق با همه هستی یکی فرض شده است و همین باعث شده است تا عدهای از محققین نظریه همه خدایی را مطرح سازند و وحدت وجود اوپانیشادها را پانتئیسمی بدانند. لکن این نظریه با اندیشه حاکم بر این آثار به ویژه در بحث تنزیه حقیقت مطلق و در باب جمع میان تنزیه و تشبیه ناسازگار است. مثلاً در بریهدآرنیکه آمده است: او که در زمین مسقر و ساکن است اما غیر از زمین است ... او که در آب ها ساکن است اما غیر از آب هاست او که در آتش است اما غیر آتش است... او که در نور ساکن است اما غیر نور است ...
در اوپانیشادها شاهد جمع میان تنزیه و تشبیه هستیم. تنزیه ناظر به جنبه اطلاق ذات، و تشبیه ناظر به جنبهی ظهور و تجلی است. حقیقت مطلق به اعتبار ذات و در مرتبهی لاتعین کاملاً منزه است و به اعتبار ظهورات و تجلیاتش عین آنهاست. دو اوپانیشادها از دو برهمن سخن به میان آمده است:
برهمن متعالی یا پر برهمن یا نیر گونه برهمن، و دیگری برهمن نازل یا اپر برهمن یا برهمن سگونه. برهمن نخست همان برهمن منزه در مقام اطلاق است و برهمن سگونه، برهمن در مرتبه ظهور و تعیین است. برهمن در مقام اطلاق، غیر قابل وصف و درک ناشدنی است و حتی وصف وجود را نمی توان بر او اطلاق کرد؛ زیرا فراتر از وجود و لا وجود است. در شوتاشوتر نام ظلمت بر این مرتبه نهاده شده است: اگر ظلمت نباشد روز شب نخواهد بود و وجود و لاوجود هم نخواهد بود. در تنزیه برهمن، هم صفات معنوی و هم صفات جسمانی و حسی نفی شده است. او نه اول است نه آخر نه در مکان میگنجد نه در زمان غیر قابل تصور و دیده ناشدنی است و.... اما در بحث تشبیه صفات گوناگونی به برهمن یا آتمن داده شده است: تو ای آتمن زمین هستی، تو همه هستی، تو ثابت و استوار و... هستی درود بر توای پروردگار همه، ای روح همه، ای علت همه افعال، ای سرور و شادی مطلق، تو حیات و زندگی هستی.
منبع مقاله :
ماهنامهی تخصصی کتاب ماه فلسفه، سال ششم، شمارهی 68، اردیبهشت 1392
وداها سفرهای است که نظریات گوناگون فرقههای متعدد از آن تغذیه میشود. بعضی معتقدند که به نام کتاب و اثر خاصی نیست، بلکه عنوان نوشتهها و ادبیات کهنی است که در یک دوره طولانی -بیش از دو هزار- سال گسترش داشته است. ادبیات ودایی شامل سمهیتاها، براهمنهها، آرنیکهها و اوپانیشادها است. ودا در لغت از ریشه vid و به معنی علم و دانش و معرفت است و گفتهاند که وداها در بردارنده همه علوم و دانشها است. اوپانیشاد بخش پایانی این ادبیات وداعی است و آن را دانته نیز خواندهاند و گفتهاند که در اوپانیشادها خرد و حکمت به ودایی به اوج خود میرسد. خدا شناسی ودایی کاملاً تشبیهی است و شاید بتوان گفت چنین امری که معقول را به محسوس شبیه کنند خاصه و ویژگی مردمان باستان بوده است. هر چند در وداها بیشتر با تشبیه مواجه ایم لکن گاه سخن از تنزیه نیز سخن به میان میآید. از دید هندوها همه بخشهای چهارگانه ادبیات وداعی همزمان آغاز شده است و از آغاز هستی به همین شکل ظهور یافتهاند و نتیجه تأملات عقلانی و فلسفی نیستند.
بحث خداشناسی وداها و اوپانیشادها یکی دیگر از مباحث این باب است. در وداها با یک نظام دینی منسجم مواجه نیستیم؛ بنابراین ارائه تصویری منسجم و دقیق امکان پذیر نیست. مثلاً در ریگ وداها که مجموعه سرودههایی است. خطاب به خدایان و در ستایش آنها، از یک طرف از خدایان متعدد سخن به میان آمده است و از طرف دیگر از خدای واحد بحث شده است. این موضوع سبب ایجاد دیدگاهها و مکاتب گوناگون شده است از چندگانه پرستی و طبیعت پرستی محض تا پرستش خدای یگانه و وحدت وجود. در بحث صفات و ویژگیهای خدایان ودایی باید متذکر شود که آنچه در بررسی اولیه به نظر میرسد آن است که خدایان ودایی، بیشتر همان عناصر طبیعیاند که الوهیت یافتهاند و در عین یکی بودن با پدیدههای طبیعی از این پدیدهها نیز جدا و قابل تمییزند. این خدایان در ظهور بیشتر انسان گونه و دارای صفاتی تشبیهیاند که مهمترین صفت آنان قدرت است. آنان چون پهلوانان اساطیری تصویر شدهاند که دارای قدرت فوق طبیعیاند. اکثر خدایان پایبند اصول اخلاقی و دارای صفات معنویاند. از آنچه میتوان گفت این است که خدا شناسی ودایی کاملاً تشبیهی است و شاید بتوان گفت چنین امری که معقول را به محسوس شبیه کنند خاصه و ویژگی مردمان باستان بوده است. هر چند در وداها بیشتر با تشبیه مواجه ایم لکن گاه سخن از تنزیه نیز سخن به میان میآید. مثلاً در مندله نخست، کثرت خدایان امری اعتباری و به عنوان اسما و صفات خدای واحد به حساب آمده است. یا مثلاً در سروده 129 مندله دهم آمده از: در آغاز نه وجود بود و نه لا وجود. در فضا بود و نه آسمانی بالای آن ... مرگ و بی مرگی وجود نداشت و تمایزی میان روز و شب نبود. آن یگانه به تنهایی نیست بی نیاز و مستقیم هیچ کس جز او نبود. در این سرود بود فراتر از فراتر از وجود و موجود و مافوق زمان و مکان و ... خوانده شده است.
خداشناسی اوپانیشادها تفاوت محسوسی با خداشناسی ودایی دارد. اوپانیشادها از حقیقت واحدی سخن میگویند که یکی از مهمترین آموزش اوپانیشادها بحث وحدت وجود و وحدت آتمن و برهمن یعنی وحدت روح یا نفس فردی و روح یا نفس کلی است. دانشمندان هندو از این حقیقت متعالی از آن جهت که غیر قابل تغییر و در ماورای این جهان است نام برهمن، و از آن جهت که روح وصف ناپذیر انسان را نیز شامل میشود نام آتمن نهادهاند. در اوپانیشادها برهمن دارای صفات گوناگون است او از یک طرف متعالی و کاملاً منظم و به دور از جهان متغیر است، و از طرف دیگر عین هستی و پدیدههاست. میتوان گفت برهمن دارای دو چهره است؛ برهمن قبل از ظهور و تجلی و معین مقام اطلاق (برهمن نیر گونه یا برهمن غیر کیهانی) و برهمن متصف به صفات و ویژگیهای مختلف (برهمن سگونه یا برهمن کیهانی). درباره ی آتمن (همان حقیقت متعالی بدان اعتبار که روح و وصف ناپذیر انسان را هم در بر میگیرد) نیز صفات گوناگونی در اوپانیشادها آمده است. سریان آتمن در همه هستی یکی از ویژگیهایی است که در چاندگیه اوپانیشادها بدان اشاره شده از:
در حقیقت آتمن زیر است و بالاست. در مغرب است در مشرق است است در شمال است در جنوب است به راستی که آتمن همه این عالم است. همه عالم از آتمن نشأت میگیرد نفس، آب، حیات و حرارت و... تمام چیزها و همه خدایان و همه عوامل در آتمن به هم میرسند. در کتهه اوپانیشادها آمده است: آتمن روح و نفس کیهانی با روح و نفس فردی و با همه آفریدهها یکی است. یکی از مهمترین صفات آتمن صفت خالقیت است و شاید به این دلیل غذا عالی ترین مظهر آتمن دانسته شده است. این خلقت نوعی انبساط آتمن است در سراسر هستی. در پرشنه آمده است: این حیات از آتمن به وجود آمده است همانند شخصی که سایه اش انبساط و گسترش مییابد. دیگر صفات آتمن عبارتند از: مدرک، متفکر و بینایی و شنوا، پروردگار، حیات، روح، مجازات کننده، درخشان، خورشید و....
دویسن معتقد است که آموزه اصلی اوپانیشادها حول محور برهمن و آتمن است. برهمن یعنی آن نیروی ازلی و ابدی که هستی را آفریده است، با آتمن یعنی با آن حقیقتی که درون ماست و ذات ما را تشکیل میدهد یکی است. از دید او هیچ گونه تمایزی بین برهمن و آتمن در اوپانیشادها قدیمی وجود ندارد. تعابیری چون آتمن برهماست؛ برهمن و آتمن در درون ماست؛ هستی برهمن است و آتمن همه هستی است دلالت بر این سخن میکنند و برخی محققین معتقدند که تمایزاتی بین آتمن و برهمن وجود دارد. نظام دینی اوپانیشادها نیز بیشتر توحیدی و وحدت وجودی است در این آثار گرچه از خدایان دیگر سخن به میان آمده است، لکن همه آنها تجلیات خدای واحد است. عبارات او تویی؛ من برهما هستم؛ برهمن و آتمن در درون ماست؛ آتمن همه هستی است و هستی برهمن است نیز بر وحدت وجود اشعار دارد.
در برخی از اوپانیشادها حقیقت مطلق با همه هستی یکی فرض شده است و همین باعث شده است تا عدهای از محققین نظریه همه خدایی را مطرح سازند و وحدت وجود اوپانیشادها را پانتئیسمی بدانند. لکن این نظریه با اندیشه حاکم بر این آثار به ویژه در بحث تنزیه حقیقت مطلق و در باب جمع میان تنزیه و تشبیه ناسازگار است. مثلاً در بریهدآرنیکه آمده است: او که در زمین مسقر و ساکن است اما غیر از زمین است ... او که در آب ها ساکن است اما غیر از آب هاست او که در آتش است اما غیر آتش است... او که در نور ساکن است اما غیر نور است ...
در اوپانیشادها شاهد جمع میان تنزیه و تشبیه هستیم. تنزیه ناظر به جنبه اطلاق ذات، و تشبیه ناظر به جنبهی ظهور و تجلی است. حقیقت مطلق به اعتبار ذات و در مرتبهی لاتعین کاملاً منزه است و به اعتبار ظهورات و تجلیاتش عین آنهاست. دو اوپانیشادها از دو برهمن سخن به میان آمده است:
برهمن متعالی یا پر برهمن یا نیر گونه برهمن، و دیگری برهمن نازل یا اپر برهمن یا برهمن سگونه. برهمن نخست همان برهمن منزه در مقام اطلاق است و برهمن سگونه، برهمن در مرتبه ظهور و تعیین است. برهمن در مقام اطلاق، غیر قابل وصف و درک ناشدنی است و حتی وصف وجود را نمی توان بر او اطلاق کرد؛ زیرا فراتر از وجود و لا وجود است. در شوتاشوتر نام ظلمت بر این مرتبه نهاده شده است: اگر ظلمت نباشد روز شب نخواهد بود و وجود و لاوجود هم نخواهد بود. در تنزیه برهمن، هم صفات معنوی و هم صفات جسمانی و حسی نفی شده است. او نه اول است نه آخر نه در مکان میگنجد نه در زمان غیر قابل تصور و دیده ناشدنی است و.... اما در بحث تشبیه صفات گوناگونی به برهمن یا آتمن داده شده است: تو ای آتمن زمین هستی، تو همه هستی، تو ثابت و استوار و... هستی درود بر توای پروردگار همه، ای روح همه، ای علت همه افعال، ای سرور و شادی مطلق، تو حیات و زندگی هستی.
منبع مقاله :
ماهنامهی تخصصی کتاب ماه فلسفه، سال ششم، شمارهی 68، اردیبهشت 1392
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}